به گزارش گروه «حماسه و مقاومت» خبرگزاری فارس، روایتهای شنیدنی از دوران دفاع مقدس در بعضی مواقع آنچنان دردناک است که دل انسان را به درد میآورد. تاثیراتی که عوارض جنگ و سلاحهای کشتارجمعی که رژیم ملعون بعثی استفاده میکرد بر جسم و جان خانوادههای رزمندگان باقی است و هنوز نیز این خانوادهها با این مشکلات دست به گربیان هستند . مانند نمونه ای که در پایین مطالعه میکنید: خانم خدیجه خراسانی مادر شهید موسی الرضا خراسانی می گوید: موسی الرضا در شب یلدای سال 42، در روستای قلی آباد گرگان به دنیا آمد. پدرش آقا غلامعلی، کشاورز بود. با تنگ دستی موسی الرضا را بزرگ کردیم، روزگار مردم آن سال ها خیلی سخت بود. موسی الرضا را میبستم روی کولم، میرفتم نشاگری میکردم. کارگری میکردم. از سر کار که بر می گشتم، همان روی کولم نهار می پختم، نهار ما مگه چی بود، گوجه را پته می کردیم، توی روغن، با نان می خوردیم. مردم روستا آن سال ها همه این طوری زندگی میکردند. زندگی خیلی حلال بود. بچه هام را با لقمه پاک و حلال بزرگ کردم. شهید موسی الرضا خراسانی(نفر وسط)
بقیه در ادامه مطلب...................